مرغ،آهنگ جدایی ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق چنگال من درغم نشست
دید او فیش حقوقم را مگر؟
که این چنین از پیش من بگرفت پر
ران و بال و سینه ات یادش بخیر
قلب چون آیینه ات یادش بخیر
تازگی از دیگران دل می بری
هرکه بامش بیش با او می پری
تخم خود را لا اقل از ما مگیر
تا که با خاگینه اش گردیم سیر